10 راز موفقیت و آرامش – راز سوم
۱۰ راز موفقیت و آرامش درونی از دکتر وین دایر
راز سوم
شما نمی توانید آنچه را خودتان ندارید،به دیگران ببخشید
معلوم است که شما نمی توانید چیزی را که خودتان ندارید به دیگران بدهید.این امر چنان بدیهی است که احتمالا از خودتان می پرسید که چرا من آن را به عنوان یکی از ده راز آرامش درونی و خوشبختی معرفی می کنم . علتش این است که من متوجه شدم اکثر افرادی که در زندگی خود از آرامش درونی و موفقیت برخوردار نیستند ، نتوانسته اند این حقیقت بسیار ساده را به خوبی در یابند و آن را یاد بگیرند . در میان افرادی که می شناسید ، به کسانی فکر کنید که در برابر انرژی منفی ای که به سویشان ارسال می شود ، به دیگران عشق و محبت می بخشند . در چنین شرایطی فقط عدّه اندکی با عشق و محبت رفتار می کنند . این افراد چون در وجود خود عشق و محبت دارند ، قادرند این عشق را به دیگران نیز ببخشند . آن ها به خوبی می دانند که بخشش آنچه خود ندارند ، محال و غیر ممکن است . این افراد برای به دست آوردن و نیزبخشیدن آنچه خود خواهان و جویای آن هستند ، این مسیر متعالی را پشت سر گذاشته اند . این را به خاطر بسپارید که چنانچه خواهان دریافت و بخشش عشق و شادمانی هستید ، اصلا قصد دارید آن مسیر متعالی را طی کنید ، می توانید با تغییر و تحول ذات و درون خود ، زندگیتان را تغییر دهید.
با دقت به معنی و مفهومی که در خصوص و حقیقت درونیتان بازگو می کنم ، بیندیشید. افکار و اندیشه هایتان حقیقت زندگی شما را می سازند ،چون در طول زندگی روزانه ، نوع برخورد و واکنشی که نسبت به شرایط از خود نشان می دهید ، به وسیله ی افکارتان مشخص می شود . این واکنش ها ، همان انرژی موجود در درون شماست که برای بخشش به دیگران در اختیار دارید . اگر احساس می کنید عصبانی هستید ، علتش این است که انرژی مربوط به خشم را در وجود خود دارید . افکار شما – درست مثل تمام اجزای موجود در جهان هستی – یکی از انواع انرژی های موجود هستند . تمام چیز هایی که شما احساس و تجربه اش می کنید ، بر اثر آنچه هست ، که من به آن انرژی جذب می گویم ، به وجود می آید. یعنی این که هر آنچه خودتان به جهان بدهید همان را نیز دریافت خواهید کرد . بنابراین ، آن چیزی که شما به سوی خود جذب کرده اید ، همان چیزی است که برای بخشیدن و دادن به دیگران در اختیار دارید.
انرژی منفی و کم ارزش طبعا انرژی نازل و کم ارزشی را به سوی خود جذب می کند . افکاری که انرژی کم ارزش و نازلی دارند ، مسائلی چون خشم ، کینه و نفرت ، شرمساری ، احساس گناه و ترس را شامل می شوند. این افکار نه تنها شما را تضعیف و کم توان می کنند ، بلکه باز هم چنین انرژی ای را به سوی خود جذب می کنند ! با تغییر افکار درونی خود و تبدیل آن ها به فرکانس های باارزش و والای عشق و محبت ، سازش و هماهنگی ، مهربانی ، آرامش و مسرّت ، میزان بیش تری از همین انرژی ها را دریافت خواهید کرد ، به طوری که می توانید با در اختیار داشتن چنین انرژی های والا و باارزشی ، آن ها را به دیگران نیز ببخشید . این فرکانس های انرژی متعالی و باارزش که به شما توان و قدرت می بخشند ، خود بخود و درست همان گونه که حضور نور باعث از میان رفتن ظلمت و تاریکی می شود ، انرژی های بی ارزش و پیش پا افتاده را بی اثر می کند و در نهایت از بین می برد.
عشق ورزی و احترام به خود
هر چقدر که با خودتان مهربان تر باشید و بیشتر به وجود خود عشق بورزید ، انرژی های والا و متعالی بیشتری را به سوی خود جذب خواهید کرد و به تدریج ذات و درون شما متحول خواهد شد . در فکر و اندیشه ی خود آن ندای درونی و بینشی را پرورش بدهید که همواره و در هر زمان به خود شما اختصاص دارد. آن جنبه و وجهه ی وجود خود را تجسم کنید که فقط از شخص شما حمایت می کند و به شما عشق می ورزد. احتمال دارد طوری برنامه ریزی کنید که هر روز زمان کاملا مشخص را به فکر کردن به این مسئله اختصاص بدهید.
حتی اگر هر روز فقط یکی – دو دقیقه هم به این فکر اختصاص بدهید ،به تدریج این نگرش به سایر مردم هم منتقل خواهد شد. پس از مدتی ، شما نیز همین انرژی را دریافت خواهید کرد و بالاخره موفق خواهید شد افکار و اندیشه های عشق ورزی و شادمانی را به سوی انواع انرژی های منفی و نازلی مثل تمسخر ، تنفر یا احساس گناه سوق داده می شود ، حتی الامکان همان موقع آن فکر را تغییر دهید . چنانچه نمی توانید آن فکر و اندیشه را تغییر بدهید، پس حداقل خود را به خاطر همان کاری که انجام داده اید –همان توجه و هشیاری – دوست داشته باشید.
با خودتان عهد ببندید که به طور مرتب این راز را به خود یادآوری کنید ، این که نمی توانید آنچه خودتان در اختیار ندارید،به دیگران ببخشید. در مرحله ی بعد روی برنامه ی شخصی خود – که در خصوص عشق ورزی ، احترام وقدرت بخشیدن به خود است – کار کنید و فهرست بلندی از تمام چیزهایی که آرزو دارید به دیگران ببخشید ، تهیه کنید .
یکی از نکاتی که من پیوسته در حال یادگیری و عمل به آن هستم ، این است که واکنش و برخوردی که کائنات با ما دارد ، درست به اندازه ی همان انرژی ای است که ما از خود به عالم منتشر می کنیم . چنانچه افراد زیادی جذب شما می شوند – کسانی که مایلند از شما سوء استفاده کنند – باید با دقت و توجه فکر کنید تا ببینید مشغول انجام چه کاری هستید که به این شکل افراد سوء استفاده چی ر ابه طرف زندگی خود جلب کرده اید. در صورتی که زیاد عصبانی می شوید ، افکار خشم آلودی را که در درونتان جای دارد ، مورد بررسی قرار دهید . اگر هشیاری و آگاهیتان انرژی (( به من بدین ، به من بدین ، به من بدین ! )) دارد ، در این صورت انواع مختلف انرژی های متوقعانه را جذب زندگی خود می کنید . تعداد دفعاتی که کاری را سر موعد انجام نداده اید ، رؤسای متوقع و سختگیر یا مشتریانی که در حین کار با آن ها مواجه شده اید ، همچنین این حس که فردی قربانی هستید ، باعث شده به حقیقت و درستی این امر پی ببرید. انرژی (( به من بدین ، به من بدین ، به من بدین )) را به عالم هستی بفرستید و او هم در عوض همین کار را انجام خواهد داد .
اگر احساسی که شما منتشر می کنید احترام و عشق ورزی به خویشتن باشد ، کائنات نیز به صورت متقابلبه وسیله ی انرژی جاذب ، همان عشق و محبت و احترام را به شما باز می گرداند. واقعا خیلی ساده است . شما نمی توانید آنچه در اختیار ندارید ، به دیگران ببخشید.
معمای بخشش
چنانچه بخواهید برای ابراز علاقه و محبت خود به همسایه تان دوازده عدد پرتقال به او هدیه بدهید ، بدیهی است که خدتان باید دوازده عدد پرتقال داشته باشید. اگر قصد داشته باشید قدردانی و تکشر خود را از والدینتان به خاطر تقبل هزینه های دانشکده پزشکی نشان دهید ، طبیعی است که باید سرمایه ی چنین کاری را در اختیار داشته باشید.
به همین منوال ، زمانی که به وجود خودتان عشق نمی ورزید ، نمی توانید عشق و مجبت را به دیگران ببخشید . چنانچه هب خودتان احترام نگذارید ، نمی توانید احترام خود را به دیگران نشان دهید . اگر احساس نارضایتی و ناراحتی بکنید ، نمی توانید سعادت و خوشبختی را به دیگران هدیه کنید و البته ، عکس آن نیز کاملا صادق است .
شما فقط می توانید چیز هایی را به دیگران ببخشید که خودتان هم آن را دارید و هر آنچه هر روز در زندگی خود می بخشید ، جزو کالاهای موجود در فهرست اموال شخصی تان است ، چنانچه نفرت و کینه ر ا می دهید ، علتش این است که کینه و نفرت را برای بخشیدن در وجود خویش اندوخته اید . اگر ناراحتی و گرفتاری را به دیگران می دهید ، علتش این است که در اندوخته ی موجود خود ، همان را برای انتخاب و بخشش در اختیار دارید.
این امر با توضیح مربوط به گرفتن آب یک عدد پرتقال ، کاملا ساده و مشخص می شود . زمانی که پرتقالی را فشار می دهید و آب آن را میگیرد ، همیشه از آن آب پرتقال می گیرید . این امر صرف نظر از این که چه کسی عمل آبگیری را انجام می دهد ، چه ساعتی از روز آبگیری میوه را انجام می دهد ، برای این کار از چه وسیله ای استفاده می کند یا این که آبگیری در چه شرایطی انجام می شود ، صادق است . آنچه بیرون می آید ، درست همان چیزی است که در درون آن وجود دارد . همین استدلال و منطق در باره ی شما نیز صادق است .
زمانی که کسی به نوعی شما را می فشارد – به شکلی تحت فشار قرار می دهد – یا این که به شما حرفی ناخوشایند و انتقادی می زند ، و شما با خشم ، نفرت ، رفتاری ناخوشایند ، تنش و اضطراب ، تشویش ، اضطراب یا افسردگی رفتار می کنید ، دلیلش همین ویژگی ها و رفتارهایی است که در شما جای دارد. مسئله اسرار آمیز و معمایی این است که شما نمی توانید چیزی را که خود در اختیار ندارید ، ببخشید ؛ چون همواره در حال دادن و بخشیدن چیزی هستید که صاحب آن می باشید . اگر می خواهید با بخشش به حیطه ی قصد و هدف وارد شوید ، از خودتان بپرسید (( من در وجود خود چه دارم ؟ )) و (( چرا در میان انرژی ها ، تصمیم گرفته ام این گونه انرژی ها را برای بخشودن به دیگران در وجود خود بیندوزم ؟ ))
یافتن هدف
به احتمال بسیار زیاد مشتاقید تا هدف خود را در زندگی بدانید . سوالی که اغلب از من می پرسند ، این است : ((چطوری می توانم هدف را بیابم؟ )) در بیشتر موارد ،فرد سوال کننده ضمن شرح و توضیح مشکل و گرفتاری اش ، به من می گوید : (( اگر می توانستم در زندگی هدف خاصی را دنبال کنم ، خوشبخت تر می بودم ؛ اما مسئله این است که اصلانمی دانم در زندگی دنبال چه هدفی هستم .))
جواب من این است که شما کاملا دست خالی وارد جهان می شوید و دقیقا به همین صورت از جهان مادی خواهید رفت.
شما نمی توانید هیچ یک از دستاورد ها و موفقیت هایتان را همراه خود ببرید . بنابراین تنها کاری که می توانید با زندگی خود بکنید ، بخشیدن آن زندگی است . در صورتی که بتوانید راهی بیابید که از آن طریق همیشه در خدمت دیگران باشید ، احساس می کنید که در زندگی فردی هدفمند هستید.
مقصود و هدف از خدمت کردن به دیگران حاصل می شود ، به این معنی که به جای توجه به منافع و علایق شخصی به طریقی به دیگران یاری و خدمت می کنید . شما بنایی را می سازید ؛ چون به کار ساختمان سازی عشق می ورزید؛ اما دلیل بنایی شما خشنود کردن دیگران است. شما طراحی می کنید ؛ چون قلبتان شما را هدایت می کند تا چنین کنید . اما آن طرح ها در خدمت دیگران است . شما می نویسید ؛ چون دوست دارید با واژاگان و کلام ، مقصود خود را بیان کنید . اما همان کلمات به مخاطب کمک می کنند و الهام بخش او خواهند بود . در صورتی که هنوز نمی دانید چه قصد و هدفی دارید ، در طول مراحل مختلف زندگی خود در صدد یافتن آن خواهید بود . می توان مراحل مختلف زندگی را الگو های بسیار متفاوتی توضیح داد. در اینجا من از چهار مرحله ی کهن الگویی مربوط به ورزشکار ، جنگجو ، سیاستمدار و روح استفاده می کنم تا هدف شما را در طول هر یک از مراحل زندگی نشان دهم .
در کهن الگوی ورزشکار، تمام توجه به جسم ، ظاهر جسمانی و کارآیی آن جسم معطوف می شود . کهن الگوی جنگجو خواهان رقابت ، غلبه بر حریف و جمع کردن جوایز و پاداش هاست . کهن الگوی سیاستمدار ، به برآورده کردن خواست های دیگران اهمیت می دهد و در این خصوص می پرسد : (( من چطور می توانم خدمت کنم ؟)) در آخرین مرحله (والا ترین مرحله ای که می شناسیم)، کهن الگوی روح قرار دارد. شما در طول این مرحله ، متوجه مفهوم (( در جهان بودن ؛ بدون تعلق به این جهان )) خواهید شد . بخش روحی وجودتان می داند که جسم و این جهان هیچ یک منزله و اقامتگاه منحصر به فرد آن نیست . این کهن الگوی روحی از شما دعوت می کند تا وابستگی ها وعلایق مادی خود را به حداقل برسانید و انرژی بیشتری را صرف و اساس زندگی ای که عشق ورزی و خدمت است ، بکنید .
همین طور که در طول مراحل این جهار کهن الگو پیشرفت می کنید و به جلو می روید ، به تدریج به این موضوع پی می برید که رفته رفته ، کم تر به علایق و نفع شخصی خود می اندیشید و در عوض بیشتر به این فکر می کنید که چطور می توانید جهان را به مکان بهتری برای همگان تبدیل کنید. به این صورت شما به حقیقت بسیار مهمی پی می برید . هر چقدر شما بیشتر به دنبال دستیابی به هدف خود باشید و علایق و منافع شخصی خویش را پیگیری و دنبال کنید ، این اهداف و علایق بیشتر از شما دور می شوند . اما زمانی که افکار و سپس کار و فعالیت خود را – صرف نظر از ماهیت آن ها – معطوف خدمتگزاری به دیگران می کنید ، همان چیزهایی که طبق عادت همیشه به دنبالشان بودید ، هر جا که باشید ، آن ها به دنبال شما خواهند آمد. به نظر می رسد وقتی که شما کاملا از خودتان می گذرید و تمام ذهن و توجه خود را معطوف به خویشتن نمی کنید ، نیروهای کائنات با یکدیگر متحد می شوند تا تمام آنچه شما پیش تر جویای آن بودید ، برایتان مهیا کنند. و از آنجایی که حالا دیگر به آن ها وابسته نیستید ، به طوری کاملا آزادانه در زندگیتان رفت و آمد می کنند .
در حقیقت من از شما می خواهم که دیدگاه خود را عوض کنید و تصور نکنید که زندگیتان امری کاملا شخصی است . چنانچه به خودتان یادآروی کنید که در عالم هستی هیچ چیز شخصی نیست ، می توانید به کلیه ی دردها و رنج هایتان پایان دهید . البته به شما آموخته اند که زندگی را امری کاملا شخصی و خصوصی بدانید ، اما این فقط یک توهّم است . نفس خود را مهار کنید و خود را از قید و بند مربوط به شخصی دانستن پدیده ها رها سازید.
این افکار را به ذهن بسپارید ؛ (( در زندگی ، هدف من بخشش است . من دیگر فکر و ذهنم را ره خود معطوف نمی کنم و در چند ساعت آینده قدم به راهی خواهم گذاشت که به هر کسی یا هر موجودی که در این سیاره خاکی در معرض خطر قرار دارد ، یاری برسانم. )) که التبه این امر به خصوص زمانی که احساس سردرگمی و پریشانی می کنید ، یا نستب به قصد و هدف خویش دچار شک و تردید می شوید ، اهمیت بسیار زیادی دارد .
این اندیشه یک بار دیگر شما را به درک این نکته می رساند که تا زمانی که توانایی بخشش در وجودتان هست ، ماهیّت و نوع کاری که انجام می دهید ، اهمیتی ندارد. برای اینکه بی چون وچرا ببخشید ، در خدمت دیگران باشید و در نهایت احساس هدفمندی کنید ، باید زمانی که از خود می پرسید : (( آیا واقعا من صاحب چیزی هستم که قصد دارم ببخشم ؟ ))بتوانید به آن جواب مثبت بدهید .
دوستان عزیز اگر راز اول و دوم این مطلب را نخوانده اید به لینک های زیر مراجعه کنید.
راز اول : ذهنی داشته باشید که پذیرای همه چیز است و به هیچ چیز وابسته نیست
راز دوم : تا زمانی که نغمه ای در وجودتان هست، با زندگی وداع نکنید
لطفا از دنبال کننده های صفحه اینستاگرام و کانال تلگرام ما باشید تا از نکات و مطالب مفیدی که گذاشته می شود استفاده کنید. البته در بعضی از مواقع کوپن های تخفیفی اعلام می شود که در سایت خبررسانی نخواهد شد.
دوستان عزیز نظرات و پیشنهادات خود را برای بهتر شدن وبسایت ضمیر روشن با ما در میان بگذارید.